چطور این حضور کوتاه را قبول کردید؟

گلزار:زمانی که پیشنهاد بازی در نقش عزرائیل به من داده شد وقتی فهمیدم کل حضورم در فیلم ۱۰ دقیقه است با خودم گفتم چه تصوری کرده اند؟چطور رویشان شده با من تماس بگیرند!اما به خاطر آشنایی و اطمینانی که به برخی از عوامل پشت صحنه داشتم مجاب شدم که فیلمنامه را بخوانم.وقتی فیلمنامه را خواندم نظرم عوض شد.حتی یادم هست دیروقت بود که پس از خواندن فیلمنامه تماس گرفتم و موافقتم را برای بازی در این فیلم اعلام کردم.یکی دیگر از دلایل موافقتم حضور حاج آقا زم به عنوان تهیه کننده در این فیلم بود.قبل از اینکه ایشان را ببینم تصورم از ایشان شخصیتی درست با یک کارنامه ی خوب هنری و به خصوص سینمایی بود که این تصویر با قرار گرفتن در کنارشان حقیقی تر شد و از نزدیک دیدم که با چه مرد نازنینی روبرو هستم و خیلی خوشحالم که توانستم کاری برای فیلم ایشان انجام دهم.

تو اولین بازیگر مردی بودی که در سینمای ایران نقش عزرائیل را بازی کرده؟

گلزار:نمیدانم اما در خبرها و مطبوعات خواندم که من اولین بودم.

چقدر نسبت به عزرائیل شناخت داشتی؟مطالعه ای در این زمینه داشتی؟

گلزار:هیچ کس ذهنیت واقعی و حقیقی از عزرائیل ندارد قطعا من هم یک سری مطالعات کردم و چند فیلم در این رابطه دیدم.البته راخنمایی های دینی آقای زم هم همراهم بود.فکر میکنم بعد از اکران این فیلم ترس بسیاری از افراد از عزرائیل ریخته شود.

 

 

چطور؟

 

گلزار:چون سعی نکردیم عزرائیل ترسناکی را به مردم نشان بدهیم.سعی کردیم مرگ را کمی تلطیف کنیم.حتی بعد از این فیلم در نظر خود من هم مرگ اتفاق بدی نیست.

پس تا قبل از بازی در این فیلم تو هم از مرگ میترسیدی؟

گلزار:به هر حال هرکسی ذهنیتی از مرگ دارد من هم مثل همه فکر میکردم که عزرائیل فرشته ای است  که جان آدم را میگیرد.فکر نکنید که الان هم شناخت من نسبت به این فرشته تغییر کرده است تصویری که از عزرائیل نداشتم٬دیدم آن مرگی که همه منتظرش هستن آنقدرها هم سخت نیست چون خدا ارحم الراحمین است و به این ترتیب ذهنیت من نسبت به این موضوع تلطیف تر شد.همه دیده اید که وقتی نوزادی به دنیا می آید گریه میکند به نظر من شاید به این خاطر است که از آمدن به این دنیا خیلی راضی نیست پس وقتی آدمی میخواهد از دنیا برود باید برایش راحتتر باشد این اعتقاد من است.خیلی ها مرگ راحتی دارند اما خیلی ها هم با عذاب وجدان از دنیا میروند.به اعتقاد من اینکه چقدر راحت یا سخت از دنیا بروی بستگی به میزان کار خوبی که کرده ای دارد.

 

برای این فیلم تو هم مثل بسیاری از بازیگران غرق نقش خاصی که بازی کردی شدی؟

معمولا وقتی تایم کار بالاست و مثلا ۷۰ روز جلوی دوربین هستی بیشتر این اتفاق می افتد.نقش من کوتاه اما سخت بود باید بیننده را با حضورم به آن دنیا ببرم بقیه اش را هم باید ببینید.فکر میکنم اینقدر این نقش جالب هست که بتوان از آن حرف زد.همه چیز خوب بود از گریمم هم در این فیلم خیلی راضیم.گریم ساده ای است و لباس بسیار ساده ای هم دادرد.

اسم این فیلم به نقش تو ربط پیدا میکند؟

گلزار:نه٬به نقش من ربطی نداشته است.من نقش آقای فرخ نژاد را خیلی دوست داشتم که خیلی هم از پس آن خوب برآمد.وقتی فیلمنامه را میخواندم با خودم گفتم این نقش مال آقای فرخ نژاد است حتی پیشنهاد ایشان را هم من دادم.مطمئنم که این فیلم خیلی متفاوت است.امیدوارم که بینندگان این فیلم هم به جای اینکه نگاه طنز به آن داشته باشند از مقوالهی جدیتری به آن بنگرند.چون در این فیلم با نگاهی طنز به موضوع برزخ و دوزخ پرداخته شده است.البته در قالب طنز خیلی راحتتر میتوان حرف زدچون برای مردم خیلی باورپذیر میشود و برای تماشای آن حوصله ی بیشتری میکنند.یعنی شما وقتی یک کتاب آموزنده را به یک نفر بدهید تا بخواند ممکن است خیلی حوصله نکند اما اگر همان کتاب در قالب طنز نشته شده باشد همه چیز تغییر میکند.در مورد فیلم هم همینطور است یعنی موضوع طنز باعث میشود تا یک ساعت و نیم بنشینی و به آن فکر کنی.

نقش عزرائیل جدی است یا طنز؟

گلزار:خیلی جدی است.

برایت سخت نیست که بیشتر با کارگردانهایی که کار اول یا دومشان است کار میکنی؟

گلزار:هر کارگردانی یک روز کاراولی بوده است با احترام به کارگردانهای قدیمی ترجیح میدهم به کارگردانهای هم نسل خودم بیشتر کمک کنم.

چرا؟

گلزار:چون به هر حال کارگردان قدیمی پشتوانه و اسمی دارد و خیلی ها بهتر با انا کار میکنند اما جوانها نیز باید انگیزه ای داشته باشند و استارت کارشان باید از جایی بخورد.

یعنی تو برنامه ات این است که علاوه برا کارگردانهای سرشناس با جوانها هم کار کنی؟

گلزار:مگر نبوده؟

چرا بوده٬از حالا به بعد چه؟

گلزار:از حالا به بعد هم همینطور است.آقای عطشانی هم کار دومش است و ریسک بزرگی را کرده.

چه ریسکی؟

گلزار:باید ببینید نحوه ی فیلمبرداری این کار متفاوت بود و من تا به حال نظیر آن را سر هیچ فیلمی ندیده بودم.تدوینگر در تمام صحنه ها سر فیلمبرداری بود و زمانی که فیلم گرفته میشد پلان به پلان را همانجا چک میکردند.

بعضی از کارگردانان قدیمی که با آنها کار کرده بودی خلاقیت تو را میگرفتند اما در عین حال خیلی از کارگردانان جوان به تو اجازه ی بروز این خلاقیت را میدادند.اینجا چطور بود؟

گلزار:یک سری از کارگردان ها یک بعدی هستند.دلشان میخواهد درست طبق فیلمنامه کار خود را پیش ببرند من نظر خودم را میدهم اگر قبول شد که هیچ ولی در نهایت این من هستم که خودم را در اختیار کارگردان قرار میدهم چون کارگردان باید تصمیم نهایی را بگیرد ولی در بعضی از فیلمها وقتی کارگردان دستت را باز میگذارد انگیزه ات زیاد میشود روی نقش کار میکنی پیشنهاد جدید در مورد آن میدهی و دست به دست دیگر عوامل میدهی تا کار را خوب انجام دهید ولی در دیگر فیلم ها وقتی ۳-۴ پیشنهادات شما پذیرفته نشود از شور و هیجان می افتید و میتوانم بگویم که کارگردانان مسن بیشتر اینطور هستند مگر اینکه شما توجیه شده باشید.مثلا سر فیلم بوتیک من توجیه شده بودم که کاری که حمید نعمت الله میخواهد خیلی بهتر از پیشنهادی است که من میدهم.

تو همیشه میگویی فردی مذهبی هستی٬مذهبی بودن تو با آنچه در جامعه ی ما در مورد آدمهای مذهبی جا افتاده تفاوتی دارد؟

گلزار:من آدم به شدت معتقدی هستم.دست نوشته های من رو ببین من که نمیدانستم قرار است روند صحبت ها ما چطور باشد ولی با یک نگاه کلی میتوانید ببینید که هیچ کاری را بدون نام خدا آغاز نمیکنم آدم معتقدی هستم اما آیا اشکالی دارد که با شلوار جین نماز بخوانم و امروزی باشم؟

در هالیوود همه هوای سوپراستارهای خود را دارند اما در ایران این اتفاق رخ نمی دهد تو چقدر مواظب خودت هستی؟چقدر دیگران مواظب تو بودند تا گلزار یک سوپراستار باقی بماند؟

گلزار:به باند و باندبازی که اعتقاد دارید٬نه؟

بله٬اما همه باندهایشان متلاشی شده.

گلزار:به هرحال در سینما چند باند وجود دارد وقتی وارد این باندها نشوید و تن به بازی های آنها ندهید ممکن است بیکار شوید من در هیچ باندی نبوده و نیستم و این جمله را خیلی بی پروا میگویم که تنها بازیگری که در هیچ باندی نیست منم.من در باند خدا هستم من شخصی کار کرده ام.وقتی ده فیلمنامه از طرف یک باند به تو پیشنهاد شود و تو آن را قبول نکنی شروع به تخریب تو میکنند.اگر به صفحه ی اول روزنامه ها و نشریاتی که علیه من مینویسند نگاه کنید کاملا متوجه میشوید که تا چه حد غرض ورزی میشود٬یعنی کاملا مشخص است که این حرفها از کدام باندها می آید.دیگر دستشان برای مردم هم رو شده است.

تو هر کاری که میکنی حرف و حدیثی در آن هست مگر بد است که آدم استعداد انجام کارهای مختلف را داشته باشد؟

گلزار:به نظر من که اصلا بد نیست شاید بهتر است این سوال را من بپرسم.

پس چرا وقتی به سراغ والیبال رفتی حرف برایت در آمد؟

گلزار:این را بارها گفته ام این را از کسانی بپرسید که مربی و صاحب تیم هستند جواب آنها جواب من است.شما که بازی مرا دیده اید به نظر شما حرفه ای بازی نمیکنم؟

چرا٬پس دلیلش چیست که وقتی یک نفر در حد حرفه ای کار میکند باز هم برایش حرف و حدیث میسازند؟

گلزار:من همه کار میکنم که از این حرفها فرارکنم.

اما تو هر چی جلوتر میروی آنها بیشتر گارد میگیرند٬دلیلش چیست؟

گلزار:اینجا هیچ کس دوست ندارد دیگری پیشرفت کند.

برویم سراغ اسکی.یادم هست اولین عکسی که از دوران کودکی تو دیدم عکسی بود که در آن در حال اسکی کردن بودی٬شاید اگر آن عکس را همه میدیدند دیگر راجع به تو و این ورزشی که انجام میدهی اینطور صحبت نمیکردند.

گلزار:اصلا ربطی به این عکس ندارد من اگر نفر اول تیم ملی اسکی هم بودم باز هم همه دنبال این بودند که این حاشیه ها را برای من بسازند دلیلش را نه میدانم و نه میفهمم!واقعا چرا؟من که یک ریال هم برای حضور در تیم اسکی ارتعاشات صنعتی دریافت نکردم مگر غیر از این است که با حضورم میتوانم مردم را به پیست اسکی بکشانم تا ورزش کنند؟سه تن از ملی پوشان ما الان جزو تیم ارتعاشات صنعتی هستند٬حسین و علیداد ساوه شمشکی و سرکار خانم فاطمه کیادربندسری.این سه تن وقتی وارد لیگ میشوند ساپورت مالی خواهند شد.

مسئولیت تو در آنجا چیست؟

گلزار:من مدیر فنی تیم هستم. آقای شهیدیان سرمایه اش را بر روی این سه نفر گذاشته پس هدف ایشان بهره برداری تبلیغاتی نیست من ساپورت روحیشان میکنم و آقای شهیدیان ساپورت مالی تا هم به تیم ملی کمک شود و هم به این ورزش مظلوم .حتی این ورزش هیچوقت نمی تواند پخش زنده ی تلویزیونی داشته باشدچون واحد سیار وسط برف نمی تواند برود. کسانی که در شمشک اسکی کرده اند من را کاملا می شناسند من از سه سالگی در شمشک اسکی می کردم جهانبخش ساوجی  اواین مربی اسکی من بود .جهانگیر و علی ساوجی هم مربیان من بودند. یعنی ما زمستان باهم اسکی می کردیم و تابستان هم والیبال بازی می کردیم . چون شمشکیها دو ورزش دارند اسکی و والیبال. عایداد نیز از دوستان قدیمی من است.

زمستانها همیشه در پیست اسکی بودی؟

گلزار:۴ روز در هفته.

دیزین یا شمشک؟

گلزار:اصولا شمشک میروم اما الان چهار سال است که پیست شمشک به مشکلات محلی و ... برخورده و دیر باز میشود یا اصلا باز نمیشود برای همین به دیزین میروم.

زیر نظر چه کسی اسکی را یاد گرفتی؟یعنی به جز مربیانی که گفتی از خانواده ی خودت هم کسی بود که به تو اسکی یاد دهد؟

گلزار:پدرم اسکی بازی میکرد سال ۷۷ تعداد ۱۰۸ نفر در امتحان مربیگری شرکت کردند.من در این آزمون رتبه ی ۱۴ را آوردم.

اسکی انواع مختلفی دارد؟

گلزار:بله من اسکی آلپاین را بازی میکنم اسکی اسنوبورد هم هست اما تخصص من آلپاین هست.

کدام سخت تر است؟

گلزار:هرکدام سختی خودش را دارد اما اگر کسی بخواهد این نوع اسکی را تخصصی یاد بگیر نمیتواند زیر ۴ سال بگوید اسکی باز حرفه ای است در حالیکه اسنوبورد را راختتر یاد میگیرید و ظرف ۲ سال در این زمینه حرفه ای خواهید شد امکا هستند کسانی که ۱۱ سال است اسکی آلپاین میکنند اما هنوز در ان حرفه نیستند.یک نوع دیگر هم هست به اسم مونو که به خاطر فشاری که به کمر می آورد کلا منسوخ شد.

آلپاین چطور؟

گلزار:نه چون در آن زانو و کمر در حال خم و راست شدن است.

تا به حال در اسکی صدمه دیده ای؟

گلزار:من نه٬ولی برادرم بردیا ۷ سال داشت که مچ پایش در شمشک از دوجا شکست.

به این نظریه که می گویند اسکی ورزشی گران و برای قشر خاصی از جامعه است اعتقاد دارید؟

گلزار:بله متاسفانه اینجا اینطوری است چون  امکانات کم است و برای استفاده از همان امکانات محدود هزینه ای زیاد باید پرداخت کرد.

برای کسانی که شرایط مالی خوبی ندارند و به این ورزش علاقه دارند چه کار باید کرد؟

گلزار:من فکر میکنم اگر شرایطی بود که بخش های خصوصی در اینت ورزش سرمایه گذاری میکردند هم بهره برداری مالی برایشان به همراه داشت که پولهایشان برگردد و هم کنار آن پیست٬کابین٬خط و ... اضافه میکردند اما الان این ورزش سخت شده چون شمشک بسته است و تنها دیزین و توچال در این زمینه فعال هستند و به همین دلیل هزینه های آن بالاست.

اسکی چه لذتی دارد؟

گلزار:اسکی یعنی احساس شادی در میان کوه های پربرف.ورزش بسیار مفرحی هست.

در ورزشهایی که تجربه کردی کدام را بیشتر دوست داشتی؟

گلزار:ببینید اسکی یک ورزش انفرادی هست و خودتان در آن  تصمیم گیرنده هستید به همین دلیل آن را بیشتر دوست دارم چون بعدا جوابش را هم خودتان پس میدهید.اما مثلا در والیبال بازی آخری که تیم ارتعاشات مقابل خراسان انجام داد بازنده شد در صورتی که نباید میباخت و در آن همه عوامل مقصر بودند حتی خود من.جا دارد همینجا تشکری هم داشته باشم از عیسی ساوه شمشکی که رئیس فدراسیون اسکی هستند و همچنین از رئیس فدراسیون والیبال آقای داورزنی که باعث پیشرفت والیبال ایران شده اند.

کارت مربیگریت صادر شد؟

گلزار:من هیچوقت مربی والیبال نبوده ام.حرفه ای بازی کرده ام و الان هم مربی بدنسازی ارتعاشات هستم.

قضیه ی حضورت در تیم استیل آذین چه بود؟


گلزار:شایعه!نمیدانم از کجا درآمد.

یک یادداشت هم برای ناصر حجازی داده بودی؟

گلزار:بله ایشان به گردن فوتبال ما حق دارند و امیدوارم هر چه زودتر بهبود یتبند.

این روزها بعضی از مطبوعات هستند که با تو مشکل دارند.

گلزار:گناه دارند بهتر ست رهایشان کنیم.

تا چه زمانی این ماجراها ادامه دارند؟

گلزار:تا وقتی مسئولی بالای سرشان نیست یا اگر هست مسئولیت پذیر نیست.

شکایت نمی کنی؟

گلزار:فکر می کنی آنقدر ارزش دارند؟! آنها به دنبال همین هستند که با این کار بزرگشان کنم.

از چی ناراحت هستند؟

گلزار:از اینکه مصاحبه و عکس روی جلد میخواهند چون مجله شان فروش مناسبی ندارد و من هم در اختیارشان نمیگذارم.

 منبع :خواهران گلزار